روزگار غريبيه: دهقان فداكار پير شده. چوپان دروغگو عزيز شده. شنگولو منگول گرگ شدن كوكب خانم حوصله مهمون نداره كبري دماغشو عمل كرده زاغ و روباه دستشون تو يك كاسه اس. حسنك گوسفنداشو ولكرده تو شركت ابدارچي شده. آرش كمانگير معتاد شده. شيرين.خسرو و فرهاد رو پيچونده با دوست پسرش رفته اسكي. رستم اسبش رو فروخته موتور خريده وبااسقديار ميرن كيف قاپي. راستي تو در چه حالي!؟
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |